نفس مامان و بابا ، طاها جاننفس مامان و بابا ، طاها جان، تا این لحظه: 11 سال و 4 روز سن داره

طاها مروارید صدف زندگی ما

هفته 26 و ماموریت بابا حسین

سلام پسرکم ، قند عسلم خوبی ؟ امیدوارم هرجا که هستی و هر چند سالت که هست و داری این مطلبو میخونی موفق باشی و عاقبت به خیر بشی ...  عزیزم تو هفته ای که گذشت ، دوشنبه صبح باید ناشتا میرفتم برای سری دوم آزمایشاتم که قند خونو کم خونی بود این آزمایش باید بین هفته های 24 تا 28 بارداری انجام بشه الانم که ما تو هفته 26 هستیم وقتش بود انشالله که مشکلی نیست ، سه شنبه میلاد پیامبر اکرم بود و ما خونه بودیم آخه دکتر بهم سفارش کرده خیلی استراحت کنم ، سخته واقعا ، در واقع باید بگم من چند ماهیه تو یه نوع حصر خانگی بسر میبرم ولی با  وجود عسلم طاها جون همه این سختی ها رو به جون میخرم ... واکسن کزاز از کارهای دیگه...
13 بهمن 1391

بیست و چهار هفتگیت مبارک طاها جونم

سلام عزیزکم  چند روزی بود میخواستم بیام پیشت اما نه حال جسمی خوبی داشتم نه حال روحی ، آخه دو سه روزیه که سرما خورده بودم بدنم درد میکرد ، قرار بود هفته بعد برم دکتر ولی به خاطر اینکه زیر دلم درد میکرد دیروز رفتم ، خیلی نگران بودم ، خانم دکتر معاینه کرد و گفت همه چیز عالیه ، صدای قلب خوشگلتو شنیدم ، خیالم راحت شد ، دکی جون گفت مشکلی نیست  انشالله نی نی تونو صحیح و سالم بغل میگیری نگران نباش ، چند تا قرص هم بهم داد تا چند روزی که درد دارم مصرف کنم ، نگرانی من بیشتر  به خاطر  مشکلی که تو بارداری قبلیم داشتم  بود خدا رو شکر که همه چیز روبه راهه ، الانم چند روزیه تو خونه ام و مراقب طاها جونم&n...
3 بهمن 1391

بیست و دو هفتگیت مبارک گل پسرم

سلام به روی ماهت عسلم انشالله که حالت خوب باشه امروز ببیست و دو هفتگیت تموم شد عسلم و من یه هفته دیگه به  آغوش کشیدنت نزدیکتر شدم ، الهی قربونت بشم انقدر دلم برات تنگه که خدا میدونه .... راستی عزیزم من و بابایی تصمیم گرفتیم اسمتو طاها بذاریم آخه ما از همون اول اومدنه شما تو دل مامانی نذر کردیم که شما به سلامتی این دوره رو طی کنی و ما اسمتو از  اسامی ائمه انتخاب کنیم ، راستی اینو بگم که من و بابایی  از همون روزهای اول ازدواجمون هر دو مون اسم طاها رو خیلی دوست داشتیمو داریم  وهمیشه میگفتیم اگه خداجون به ما یه گل پسر هدیه داد اسمشو طاها بذاریم... انشالله که لایق باشیم خوشگلم هفته قب...
18 دی 1391

نوزده هفتگیت مبارک

سلام خوشمل مامانی اول از همه این یه بوس از طرف مامانی و بابایی عزیزم خیلی دلم برات تنگ شده بود تا اینکه دیروز صبح رفتم سونو گرافی ، خیلی شلوغ بود ، چند ساعتی طول کشید تا نوبتم بشه ، وقت گرفته بودم ولی چون خانم دکتر روز چهارشنبه نیومده بودن مریضای اون روزشون هم دیروز اومدن ، به خاطر همین خیلی طولانی شد ، ولی من با ذوق و شوق فراوان منتظر دیدن روی ماهت بودم تا اینکه نوبتم شد و رفتم تو اتاق سونوگرافی ، روی تخت خوابیدم خانم دکتر دستگاه رو روی شکم میکشید من با لذت فراوون تو رو تو مانیتور میدیم ... عشقم نمیدونی چه لذتی داشت وقتی صدای قلبتو شنیدم .... منو بابا حسین خیلی دوست داشتیم بدونیم که شما کاکل زری هستی یا&nbs...
26 آذر 1391

هفته 16

سلام قند عسلم یه هفته دیگه گذشت و من به تو نزدیک تر شدم مامانی ، روزهایی که گذشت روزهای عزاداری امام حسین  (ع) و  یاران با وفایش بود ،خیلی برات دعا کردم.  شب عاشورا  خاله قزل گل که حدود دو سالی میشه به رحمت خدا رفتن حلیم نذری دارن که بعد از فوت خاله بچه هاش این نذر و ادا میکنن ما هم طبق رسم هر ساله رفتیم خونه خاله   و حلیم نذری رو هم زدیم و دعا کردم که فندق کوچولوی مامان فریبا به سلامتی به دنیا بیاد  .  از امام حسین خواستم همه مامانای منتظرو به حاجت دلشون برسو نه، الالخصوص برای اون  دوستای گلی که تو این وبلاگ باهاشون آشنا شدم و میدونم که منتظر نی نی هستن هم دعا کردم که انشالله ...
6 آذر 1391

هفته 13

سلام به فندق کوچولوی خودم اومدم تا برات تعریف کنم    دیروز رفتم سونو گرافی دست و پاهای کوچولوتو دیدم عزیزم  ، شما الان تو هفته سیزدهمی خیلی دلم میخواد این چند ماه باقیمانده تا اومدن تو فرشته کوچولو زود زود و بدون هیچ مشکلی بگذره و تو بیای بغلم ، نازت کنم ،بوست کنم ، یه دل سیر نگات کنم و ازت سیر نشم و لذت ببرم ، راستی عسلکم الان شما دقیقا دوازده هفته و سه روزه ته ، قدت 57میلی متره، ضربان قلبت 161 بار در دقیقه است خانم دکتر بهم گفت هنوز معلوم نیست که شما دخملی یا پسمل ولی برای مامان وبابا فرقی نمیکنه عزیزم ، مهم سلامتی تو  ،  ناناز مامان  شما روز  23/2/ 92 پا به دنیا&n...
11 آبان 1391

خبر خبر

سلام دوست جونیا من اومدم  با یه خبر خیلی داغ  اول از همه خوبید خوشید سلامتید ،خیلی دلم براتون تنگیییییییییییییییییییییییده بود میدونم حالا حتما میگید خبرت چیه ؟ اگه حدس زدید خبر چیه؟ نمیدونم شاید درست حدس زده باشید ، آره دوست جونیا مامان فری داره واقعا مامان میشه ، انقدر خوشحالم که نگو وووووووووووووووو ، برام دعا کنید که مشکلی پیش نیاد همش تو دلم یه احساسی دارم ، اونم به خاطر اون تجربه نا موفقی که تو بارداری فبلی داشتم به خاطر اون زایمان زودرسم میگم ، همتون برام دعا کنید دوست جونیا دیروز رفته بودم سونو گرافی ، همه چیز نرمال بود ، نی نی من الان تو 8 هفته و 6 روزه ، همه چیز خوب پیش میره حالمم خوبه فقط هم...
21 مهر 1391

گردش خانوادگی

سلام به دوست جونیای خودمممممممممممممم       امیدوارم حالتون خوف باشه دماقاتون چاق باشه و دلاتون شاد با چند روزتاخیر    عید همگی تونم مبارک امیدوارم به برکت این ماه عزیزکه پشت سر گذاشتیم همه مادرای منتظر سال دیگه این موقع نی نی داشته باشن آمییییییییییییییین دوست جونیا یادتونه تو پست قبلی گفته بودم تو تعطیلات عید فطر میخوایم بریم اصفهان ، دم مدای رفتنمون بود که خانواده نظرشون عوض شد ، گفتن نکنه اونجا گرم باشه بالاخره تصمیم بر این شد بریم یه جای کوهستانی ، رفتیم همدان ، دو روز اونجا بودیم بهمون خوش گذشت اکثر جاهای دیدنی همدان رو دیدیم دو شنبه غروب راه افتادیم به سمت خونه ، آخر شب حد...
3 شهريور 1391