نفس مامان و بابا ، طاها جاننفس مامان و بابا ، طاها جان، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه سن داره

طاها مروارید صدف زندگی ما

ما اومدیم

سلام به همه دوستای گل وبلاگیم با کلی تاخیر دوباره منو طاها گلی اومدیم دلمون براتون تنگ شده بود زود زود با یه عالمه عکس میام پیشتون دوستون دارم
8 مهر 1393

حضور گل پسرم تو مراسم شیرخوارگان حسینی (17 آبان)

سلام گل پسرم ، خوبی؟ بالاخره اومدم مامانی، یه دنیا حرف دارم برات  عزیزم دیروز روز شیرخوارگان حسینی بود من و شما به اتفاق عزیز جون ساعت 9 صبح رفتیم مسجد ، اولش که رسیدیم ازمون پذیرایی کردن ،بعد حاج آقا اومد صحبت کنه که شما از صدای بلند گو ترسیدی و زدی زیر گریه ، خلاصه با کلی درد سر ساکتت کردم ، ، ولی بعدش انقدر پسر خوبی شدی که تا آخر مراسم خیلی خوب همکاری کردی ، راستی آخرش از بچه هایی که اونجا بودن عکس مینداختن منم از شما با اون لباس زیبای سقاییت یه عکس خوشگل انداختم که بعدا میزارم تو وبلاگت . این از دیروز .... عزیزم کلا انقدر شیرین و با مزه شدی که دوست دارم بخورمت ، روزی چند بار برات اسفند دود میکنم نانازم ، تازگیا خیلی شیطون شدی ...
24 آبان 1392