نفس مامان و بابا ، طاها جاننفس مامان و بابا ، طاها جان، تا این لحظه: 11 سال و 4 روز سن داره

طاها مروارید صدف زندگی ما

زیارت 18/3/91

1391/3/25 17:26
نویسنده : مامان فری
326 بازدید
اشتراک گذاری

اَللهُمََّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الفَرَج

امسال دومین باری که به جمکران رفتم . یه بار 12 فروردین ، یه بارم 18خرداد. به نظر من جمکران خیلی جای مقدسیه . تو جمکران دعا کردم که و از امام زمان خواستم که زود زود یه نی نی سالم وصالح به منو حسین جون بده .

من خیلی دوست دارم که شب جمعه دعای کمیل رو اونجا باشم . آخه حس میکنم که امام زمان خیلی بهم نزدیکه . آرامش خاصی داره . الانم از خدا میخوام که هر کی زیارت جمکران قسمتش نشده هرچه زودتر بره چون واقعا جاییه که به آدم آرامش میده.

خلاصه منو حسین جون به همراه خانواده رفتیم جمکران . دم اذان مغرب رسیدیم . بعداز خوندن نماز و دعا رفتیم تو حیاط مسجد چادر زدیم و شب رو اونجا موندیم و صبح بعد از طلوع آفتاب رفتیم قم زیارت حضرت معصومه ، صبحونه رو اونجا خوردیمو تا ظهر به خونه برگشتیم .

الانم چند تا از عکسا رو براتون گذاشتم تا ببینید

مسجد جمکران قبل از اذان مغرب

 

اینا هم چند تا کبوترن که تو حیاط حرم حضرت معصومه دارن دون میخورن

قم ( حرم حضرت معصومه (س) )

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

نایسل
25 خرداد 91 17:30
آخیییییییییییی چقدر دلم تنگ شد...
انشالله که زود زودقسمتت بشه، با اجازتون لینکتون میکنم

مامان نیایش
26 خرداد 91 19:44
چه قدر دلم تنگ شد


انشالله که یه روز قسمتتون بشه