نفس مامان و بابا ، طاها جاننفس مامان و بابا ، طاها جان، تا این لحظه: 11 سال و 4 روز سن داره

طاها مروارید صدف زندگی ما

خیلی دلم تنگه برات

1391/4/7 21:46
نویسنده : مامان فری
252 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نی نی جونم ، دلم برات تنگگگگگگگگگگگگگگگ شدههههههههههه ، خیلی دلمممممم گرفته ، پارسال همین موقع ها بود که تو دلم بودی، انقدر بهت عادت کرده بودم که همش منتظر بودم تکون بخوری ولی انگار خدا نخواست تو بیای پیشم ،آخه چرا ؟سوالیعنی حکمتش چی بود ،  الانم که حدود نه ماهه از رفتنت میگذره و  دارم حرف دلمو برات مینویسم همش اشکم میاد و نمیتونم دکمه های روی کیبوردو ببینم گریه. عزیزم زود زود بیا خیلی خیلی برام سخته دوری از تو ، تو این چند ماه که نبودی  با خاطراتت زندگی کردم ، خیلی وقتا سی دی که تو آخرین سونوگرافی آقای دکتر بهم داد  میذارم نگاههههههههههههه میکنم و های هاییییی گریه....گریه

بابا حسین اون اوایل هر وقت میدید دارم گریه میکنم کلی ناراحت میشدو  دلداریم میداد ،میگفت حتما حکمتی داشته مطمئن باشششششششششششششش. به خاطر همین سعی میکنم که دور از چشم بابایی گریه کنم . آخه دوست ندارم بابایی یه کوچولو هم تو دلش غم باشه.

بعد دو سه ماه دیدم که نبود تو خیلی تو روحیه م تاثیر گذاشته و دپرس شدم ، حوصله هیچ کاری نداشتم به پیشنهاد بابایی رفتم کلاس طراحی ، خیلی خوب بود ولی به خاطر امتحانای ترمم نتونستم حدود دو ماه برم ، بعد اون که رفتم دیدم استادزهره وند که واقعا استاد ماهری بود از اون موسسه رفته دلم گرفت دنبالش گشتم تا برم پیش خودش ولی پیداش نکردم .... ولی احتمالا برم یه جای دیگه آخه واقعا به نقاشی علاقه دارم.

الان وقت ندارم طراحی هایی رو که کردم برات بذارم آخه بابایی رفته مسجد فکر کنم که دیگه الان برسه خونه . بایدبرم برای تدارک شام. ولی قول میدم که زود زود بیام پیشت و عکسا رو بذارم.

بای بایبای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

ثمین
7 تیر 91 22:19
سلام! اگه جشنی برای کوچولوتون در راه دارید یه سر به دنیای نفیس بزنید و از ایده های متنوع و شیک استفاده کنید... جشن سیسمونی... جشن دندونی... جشن قدم... جشن تولد پسرانه ... جشن تولد دخترانه ... جشن تکلیف... جشن الفبا... و........ منتظرتون هستم...
مامان بهی
7 تیر 91 23:09
ای جانم دیگه گریه نکنیاااااااااااااااااااا زشته دخمل گنده
حتما حکمتی توش بوده ممنون که سر زدی عزیزم:خواهش میکنم

مامان زهرا
8 تیر 91 12:55
توی این ماه عزیز خدا دعا میکنم همه مادر های چشم انتظار به مراد دلشون برسند ما چند روز پیش خبر باردار شدن هم عروسم را فهمیدیم اونم چند سالی بود که ازدواج کرده بود امیدوارم به زودی زود زود خبر خوش شما را هم بشنویم نبینم گریه کنی ها فقط توکل
مامان رادمهر
17 تیر 91 10:56
هیچ وقت گریه نکن برای این موضوع حتما حکمتی توش بوده که ما خبر نداریم منتظر بعدی باش تا بیاد و برات یه دنیا شادی بیاره . ایشااله به زودی زود میاد پیشت .
عزیزم خیلی ممنون که بهم سر زدی

مامان فاطمه
17 تیر 91 22:59
سلام عزیزم ، اول اینکه هر چه از خدا آید خوش آید. حتما" حکمتی داشته که این اتفاق برات افتاده ولی نگران نباش خدا بهترین رو می خواد بهت بده . تجربه کرده ام که بهت می گم . منم یه بچه سقط کردم خیلی ناراحت بودم ولی با کمی صبر خدا گل زیبایی رو بهم داد که تا زنده هستم شاکر خدای یزرگ و مهربانم هستم.
خدا براتون نگه داره، ممنون از اینکه باعث دلگرمیم شدید