هفته آخر انتظار
سلام پسرکم طاها جونی ، خوبی عزیزم؟ دلم خیلی برات تنگ شده نفسم ، بی صبرانه منتظر دیدن روی ماهت هستیم ، انشالله که سالم و سلامت بیای بغل مامانی و بابایی ... عسلم دکتر برای دهم اردیبهشت برام وقت عمل گذاشته ، دیگه تقریبا شمارش معکوس شروع شده و من وبابا حسین هر روزی که میگذره خوشحال تر میشیم ، انشالله تو هم به سلامتی بیای و زندگی شیرین ما رو شیرینتر کنی ، دهم اردیبهشت روز سه شنبه است دکتر گفته ساعت 7 صبح ناشتا تو بیمارستان باشم ... جیگرم این روزای آخر خیلی استرس دارم همش نگرانم که خدای نکرده ... اصلا ولش کن حتا دوست ندارم فکرشم بکنم ... انشالله که مشکلی نباشه و همه چیز به خوبی پیش بره ... الانم دارم به این فکر میکنم که چه ...